|
|
Wednesday, August 25, 2010 |
|
|
|
|
|
مامان میگه فلانی (خانم بیوه و معلم بازنشسته) زنگ زده بود و تعریف میکرد ۴ ملیون و نیم پول داده بلیط خریده برای پسر و عروسش تا از لس آنجلس با امارات ایرلارین برند دبی بعد کویت و بعد هم بلیط گرفته برند شیراز و بعد هم ۲۵۰ تومان بلیط خریده که توی ایران نمیدونم از کجا برند کجا. میگم : مامان ایشون مگه اینقدر پٌز پسر در آمریکا مهندس شده و عروس خانم پولدار لس آنجلسیش رو نمیداد چند ماه پیش؟ پس چرا نه پسر و نه دختر بلیط نخریدند که این خانم با حقوق بازنشستگی اینکار رو کرده ؟ مامان میگه : غصه خوردم که ما واسه شما ها کاری نکردیم وببین بقیه چه کارهایی برای بچه هاشون میکنند. حتما شما هم دور و برتون بر خوردید به اینطور آدمها. کسانی که اصرار دارند بگند خدا تمام دعاهاشون رو مستجاب کرده و بهترین فرزند و بهترین عروس و بهترین زندگی رو دارند و بهترین کارها رو با خوشبختی تمام انجام میدند. کاش این آدمها درک میکردند که گاهی این تلاششون کاریکاتور واره . و کاش مادر من هم متوجه میشد که این آدمها گوشی تلفن رو بر نمیدارند واسه حال و احوال بلکه فقط زنگ میزنند که لیست خوشبختیهای ادعاییشون رو در یکماه گذشته توی چشم دیگران بکنند |
|
|
|
بارون بهاري 12:24 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
V for Vendetta
میتوان مردی رو دوست داشت حتی اگه پشت یه ماسک دائمی باشه. |
|
|
|
بارون بهاري 9:29 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
Thursday, August 05, 2010 |
|
|
|
|
|
مردی رو میخوام که مثل تو محکم دستهاشو دور کمرم حلقه کنه و به همون راحتی منو بخندونه . مردی که مثل تو با توجه و تمرکز و عاشقانه بهم نگاه کنه , با صبوری حرفهامو گوش کنه یا باهام بیلیارد بازی کنه . مردی که مثل تو بگه میدونی الان وقت چیه ؟ وقت یه چایی دبش . مردی که مثل تو همیشه بدونه چیکار کنه یا چی بگه وقتی کنار هم هستیم و مثل تو معمولی ترین لحظه ها کنارش تبدیل به لحظه هایی استثایی بشه . مردی که مثل تو خجالت نکشه از دویدن وسط شلوغی و بتونه دستم رو بگیره و شروع کنه به دویدن. روزی که من دوباره مردی مثل تو رو پیدا کنم باید یادم باشه که هیچکاریش رو با تو مقایسه نکنم. اونوقت شاید خوشبخت بشم. حالا تو پشت تلفن بگو : « امیدوارم خوشبخت بشی »Labels: P. |
|
|
|
بارون بهاري 9:03 PM
|
يادداشت(2)
|
|
|
|
|
|
یه دیالوگ بچه گانه شاخ شمشاد ,آقای مهندس دوست پسر ۳ سال پیش , از تهران: " میدونم اینویز هستی و جواب نمیدی" من زمانی که اونلاین میشم چون وقتی که خیال میکرده اینوزم در واقع آفلاین بودم:" مگه ازت خورده برده دارم یا ارث پدرت رو دزدیدم که ازت قایم بشم ؟ " ایشون : نه فقط شیطنت و شوخیه من : خوب هر چی دلت میخواد شیطنت کن اما چرا به من گزارشش رو میدی ؟
افکار من : بعد از ۳ سال فیلش یاد هندستون کرده تازه شیرینکاری و شیطنتش هم گل کرده !!مهندس خسته و کوفته ای که به قول خودش بعد از ۱۲ ساعت کار دیگه رمقی براش نمونده اگه شغل شاغلش این بشه که چک کنه من اینوزم یا نه خیلی جاهاش میلنگه ! میخواد یکی یکی و ثانیه به ثانیه خاطرات گذشته رو باهام مرور کنه. پارکی که رفتیم . رستورانی که وقتی اومد اصفهان رفتیم . کادوهایی که رد و بدل کردیم و هزارها اتفاقی که افتاد. من فقط میگذارم هر چی میخواد تایپ کنه . میدونم اگه لب باز کنم و بهش بگم من خوشحالم که ۳ سال پیش رابطه رو تموم کردم فکر میکنه از حرصم میگم ! اگه بهش بگم من بعد از تو با مردی آشنا شدم که توقعم رو از مرد بودن و از عشق بینهایت بالا برد فکر میکنه از روی لج میگم. اگه بهش بگم که بعد از اون آنچنان خاطرات زیبا و بیاد ماندنی برام خلق شد که خاطراتی که اون مرور میکنه مثل کالبد شکافی یه عروسک پلاستیکی بدون عمق یا هیجانه حتما فکر میکنه لاف میزنم. پس ساکت میمونم تا خودش شاید بتونه حدس بزنه . |
|
|
|
بارون بهاري 12:46 AM
|
يادداشت(0)
|
|