|
|
Wednesday, April 30, 2003 |
|
|
|
|
|
اپيزود دوم : ديدن يك فيلم افتضاح فقط براي همراهي يك دوست خيلي هم بد نيست چون بعد از فيلم ميشه با همون دوست توي شب پا برهنه رو ماسه هاي كنار دريا قدم زد و ساكت نشست و موجها رو نگاه كرد |
|
|
|
بارون بهاري 2:06 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
اپيزود اول : هيچوقت دوست ندارم برم فيلمي که حد اقل چند تيکه اش رو ديده باشم يا چند تا نقد ازش به چشمم خورده باشه اما امروز براى اينکه خيلى بد قلق به نظر نرسم قبول کردم که با دوستم برم يک فيلمى که با داشتن اين همه کانالهاى ماهواره اى حتى يکبار هم اسمش رو نشنيده بودم ! اين دوست من اصلا براش مهم نيست که فيلم توى سينما چيه فقط همينقدر که بره فيلم ببينه کافيه ! حتى اسم فيلمها رو هم نميبينه چيه !فقط نگاه ميکنه ببينه چه ساعتى براش مناسبه هر فيلمى که اون ساعت بود ميره . خلاصه بدون اغراق از کل فيلم شايد 15 دقيقه اش رو ديدم بقيه فيلم سعى ميکردم حتى به سکرين نگاه نکنم که حالم بد نشه ! راستى اسم فيلم " The Hunted" بود |
|
|
|
بارون بهاري 12:30 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
يک دوست کويتی دارم گاهی ناخود آگاه بحثمون ميکشه به عرب و ايرانی و خوب مسلماً من سعی ميکنم با حرارت از بزرگ بودن فرهنگ ايران و ابتکار و خلاقيت ايرانی دفاع کنم و دليل بتراشم برای تنفر ايرانيها نسبت به عربها اما ايا واقعا ما برتر از عربها هستيم ؟در عمل ... در تفکر .. در پيشرفت کردن ؟ ما همونقدر اسير تاريخ هخامنشی و ساسانیو حافظ و سعدی و ابوعلیسينا هستيم که عربها گرفتار انديشه صلاح الدين ايوبی(آزاد کننده فلسطين )و فتح ايران و اندلس هستند .
ما همونقدر خودمون رو قربانی تئوری توطئه ميدونيم که عربها . ما خودمون رو همونقدر اسير حاکميت ولی فقيه ميدونيم که اونها خودشون رو اسير رئيس جمهوريهایمادام العمرشون و شيخهاشون ميدونند .... |
|
|
|
بارون بهاري 1:25 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
به تلفزيون که نگاه ميکنم مثل اکثر اوقات يک عده دختر با اندامهای درست و چهره بسيار زيبا رو می بينم که دارند با کلی ناز و لبخند مليح و دعوت کننده ميرقصند و اندام زيباشون رو به رخ میکشند . تا اونجا که از پسرها می شنوم اکثريت دلشون يک دختر با اين شکل ظاهري میخواهند ( البته با کلیحسنهای ديگه ) مثل همينهايی که تویتلفزيون هستند . نمیدونم آيا هيچوقت پسرها با خودشون فکر کردند که بوسه زدن بر گونه يک دختر با اونهمه کرم پودر چه حسیبهشون ميده ؟ يا نگاه کردن به عمق جشمهايی شيشه ای با رنگهایعسلی و آبی ؟ چرا پسرها ملانيها رو تحسين ميکنند اما به دنبال اسکارلت می گردند ؟!
|
|
|
|
بارون بهاري 12:38 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
Wednesday, April 23, 2003 |
|
|
|
|
|
اجتهاد امروز من : انسان گاهی استکان چاييشو محکمتر از يک دوستی حفظ ميکنه |
|
|
|
بارون بهاري 12:55 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
تنفر از همه کس و قبل از همه از خود . نا اميدی از خود و ديگران . نا اميد شدن از خوبی انسان ..از قدرت دوستی ..تنهايی بی پايان . تلاش همه روزه برای کنار آمدن با تنهايی و صدايی که مکرر توی سرت تکرار ميکنه اين مشکله توه به کسی چه ...بی ايمانی به انسان و ديگر هيچ . |
|
|
|
بارون بهاري 11:01 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
به نظر من خلق و خوی همه دخترها به دو دسته تقسيم ميشه ..
دسته اول اسکارلت دسته دوم ملانی و در هر دختری يک اسکارلت هست حتی در دسته ملاني ها
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 12:59 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
به هر بلاگی سر ميزنم همه دارند غر غر ميکنند .. همه يا از بخت خودشون يا همسايه شون يا آسمان بی بارون يا عشق ار دست رفته شون و دل شکسته شدشون يا ..... مينالند . يا اينکه شعرهای خوشون رو می نويسند يا شعرهای يکی ديگه رو نشخوار ميکنند ! نکنه من حتی چشمهام نمی تونه خوشيها رو ببينه از بس که ناخوشه . همه دنيام کم کم داره خلاصه ميشه تو يک چيز ... :« من »
اراتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 2:18 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
۳ روزه که ظاهرا بغداد آزاد شده اونهم عجب آزاد شدنی! ۳ روزه که توی تمام شبکه های خبری به جز عده ای اوباش و اراذل رو که دارند دزدی ميکنند نمیبينيم! البته علاوه بر اون ۳۰۰-۲۰۰ نفری که دور مجمسه صدام در موقع سقوط جمع شده بودند تلفريونها هيچ تجمع يا جشن شادی در بغداد نشون ندادند اين در حاليه که مطمئنم آمريکا هيچ فرصتی رو براینشون دادن چنين جشنی در حال وجودش از دست نميده.... چيزی که برایمن سئواله اينه که چطور توی يک شهر ۵ ميليونیمثل بغداد که بايد همه از شادیرفتن صدام به طور خود جوش جشن بگيرند حتی يک گروه ۱۰۰ هزار نفری دور هم جمع نشدند تویخيابان!! |
|
|
|
بارون بهاري 10:03 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
اگه توی دنيای واقعی يک دوست صميمی يا يک فاميل نزديک از کنارتون رد بشه و حتی سلام نکنه به خودتون ميگييد ۱۰۰٪ نديده .. اگه اينکار رو ۱ بار ۲ بار ۳ بار ... ۱۰ بار تکرار کرد.. اگه ۱۰۰ بار تکرار کرد اگه خوش بين ترين و ابله ترين آدم روی زمين هم باشيد ديگه مطمئن ميشيد که يک جای کار يک ايراد عمده داره ..اما توی دنيای مجازی مسنجرها مردم هر روز اينکار رو ميکنند و بدتر اينکه بايد اينگونه بودن رو پذيرفت و حتی دوستت دارنم گفتنشان رو هم بعد از ۱۰۰ بار سلام نکردن باور کرد .
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 9:52 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
حوصله تحمل آدمهای خيلی خوش بين رو ندارم چون همه اش دلم ميخواد بهشون بگم حال صبر کنيد بالاخره می بينيد که خوش بينيتون هم به دردتون نمی خوره ! حوصله تحمل آدمهای خيلی بدبين رو هم ندارم چون اينقدر درگير اين هستند که چقدر بده زندگی حتی به حرفهات توجه نمی کنند ... خوب ميشد اگه همه سعی نميکردند نشان بدهند که خوش بين هستند يا بدبين ... يعنی هيچی اون وسط نيست ؟ جايی که نه خوش بينی باشه نه بدبيني ؟
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 10:47 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
نميدونم که بايد وصيتنامه بنويسم يا نه ... نميدونم زوده يا وقتشه ؟ فکر نکنم هيچوقت برای مردن زود باشد . نمی خواهم شعر بنويسم يعنی بخواهم هم بلد نيستم اما اصلاً زندگی قسمتيه که از مرگ به سرقت رفته چرا که مرگ است که جاودانه است و زندگیمقطعی . تازه چقدر زندگيها شبيه مردن و زير هزاران هزار خروار خاک و حشره گير کردن است .
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 12:24 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
Wednesday, April 09, 2003 |
|
|
|
|
|
بالاخره آمريکا زهرشو به «الجزيره» ريخت ... تا بلکه دلش رو خنک کنه که الجزيره چند تا سرباز کشته شده آمريکايی رو نشون داد ! شايد يک کم نظريهء خاله زنکیباشه اما آيا تصادفه که هم توی افغانستان هم بغداد ساختمان اين خبر گزاری بمبارون ميشه ؟ |
|
|
|
بارون بهاري 12:24 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
من از سياست به اندازه يک فرد عامی سرم ميشه .. اما امروز داشتم فکر ميکردم آمريکا که اينقدر دموکراسی جهانی براش مهمه چرا حتی فيدل کاسترو رو نتونست از جاش تکون بده ! يا چرا با اينکه اکثر اصولگرايانی که دور و بر دنيا میگيرند سعودیو پاکستانی و مصری هستند فعلا به هيچکدوم نميگه بالا چشمتون ابرو !
و اگر اينقدر آسونه که فقط با نفط - کمک استراژتيک- تعاهد صلح با اسرائيل بشيم نور چشمی و دکتاتوری خودمون رو بکنيم پس اين آخوندها چقدر بايد خر باشند توی کار سياسی که برند تو ليست محور شر .
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 12:24 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
آيا انسان موجودیقائم به خودشه ؟ يا قائم به ديگران ؟ آيا انسان به تنهايی ميتونه خوشبخت بشه يا حتما بايد همپا و همراه داشته باشه ؟ چرا تنها بودن بيشتر پيش مياد ولی درستش اينه که آدم تنها نمونه ؟! چرا بايد از تنهايی ترسيد ؟ چرا وقتی ميخواهند آدم رو تهديد کنند ميگند « آخرش تنها ميمونی» ... چرا ميگند هر کسی يک نيمه ديگه داره ؟پس کو اون نيمه های گمشدمون ؟!
اراتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 3:26 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
وقتی حتی بين اينکه همبرگر بخوری يا ساندويچ کالباس دودلی و نمیتونی تصميم بگيری اونموقع است که میفهمی وضعت خيلیبده .... تازه ميپرسند چرا شوهر نکردی.
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 12:19 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
از بين خيلي از جملات مسخره يکيشون که از شروع جنگ زياد شنيدم
"have been shoot down by friendly fire " بوده !!
ops کشتمت ... اما دوستانه بود حالا سخت نگير
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 1:34 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
کی جواب چراهامو ميده و کِی ؟ زشته آخه بزرگ شدم مثلاً پس کی پيداش ميکنم اون پاسخگو رو ! هميشه آرزوم اين بوده که يک پير سالک ... يک عالم اسرار غيب .. يک روح آزاد ... يک فکر بيحدود ...يکي از اون آدمهايی که هميشه يک لبخند مهربون کنار لبهاشون رو بشناسم که دلم قرص باشه که ميدونه دليل هر چيزی چيه .
دلم يک خضر ميخواهد ... يعنی حتما بايد موسیباشم تا جواب سئوالاتم رو بگيرم ؟! نميشه يک آدم معمولی باشم و جواب بگيرم ؟
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 11:59 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
هر چند که هيچوقت آدم شاد و شنگول و سرخوشی نبوده ام و البته هميشه هم تقصير را گردن يک عامل خارجی اندخته ام اما دوباره ۳-۲ هفته ايه که خيلی خلقم تنگه و حق و نا حق با همه قهرم . اولش فکر کردم چون خواهر جونيم بر ميگرده ايران اينطوره . بعد گفتم به خاطر کنسل شدن پروازهاست و اينکه برنامهء تعطيلات بهاريم و ايران رفتنم به تعويق می افته ...اما امروز توی ماشين که داشتم میرفتم اداره صدای بوش رو که از راديو شنيدم فهميدم دليل اصلی اين کج خلقيم چيه !
کره زمين مال بوش شده !!! همينه .... خودشه که ناراحتم کرده . ديگه هيچیاين کره زمين رو حاضر نيست با کسی شريک بشه ! هيچيش ديگه مال من نيست . من ديگه بی زمين شدم !
اراتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 1:21 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
- مثل اينکه اگه نتونستی روش حرف زدن منو عوض کنی خودت هم مثل من شد حرف زدنت !
- دقيقاً.. دقيقاً
- خوب اينجوری خيلی بهتره که آدم رک باشه
- يعنی من بايد بابت تمام تعارفهايی که کردم عذرخواهی کنم ؟!
- !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
تازه فهميدم توی اين يکسال چقدر باهام تعارف کرده و چند درصد از حرفهاش ناشیاز دوستی و محبت بوده !! و من هميشه ميگفتم چه پسر مهربونيه .
shame on me
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 2:43 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
تا اومدم راجع به امروز بنويسم تمام شده بود !! و ساعت از نيمه شب گذشت !من که هيچ کاری نکردم پس چرا روز تمام شد ! فقط ۳ تا فيلم تکراری ديدم و ۲ ساعتی هم بدون حاصل سعی کردم سيستم نظر خواهی برای خودم راه بندازم !
ارادتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 2:30 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
دارم وبگردی ميکنم به سارای آينه ميرسم ديگه دلم نمی آد صفحه رو ببندم و آهنگش بد جوری به دلم می شينه يکساعتی ميگذره و من باز دارم به همون آهنگ گوش ميدم . صفحه رو به دوستم پيشنهاد ميکنم که گوش کنه تا صفحه باز ميشه براش ميگه اينکه مثل آهنگ قبرستونه !! يکهو دلم هوری ميريزه ... بلافاصله آهنگ « بد اخلاق» منصور رو اجرا ميکنم
|
|
|
|
بارون بهاري 1:06 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
توی اين مدت که جنگ شروع شده ۳-۲ بار گزارشهاي رو ديدم از دلفينهايیکه نيروهای متفقين با خودشون آوردند که مينها ی عراقی رو توی خليج شناسايیکنه . مربی دلفينها داره توضيح ميده که پيدا کردن مين برای دلفينها مثل يک بازيه و دلفينها لذت ميبرند ازش و من توی دلم ميگم اروا مشکت !! از ترس سازمانهای حمايت از حيوان اين حرف رو ميزنی .....احتمالا اون دلفين از اون بازی همون قدر لذت ميبره که مردم عراق از رسيدن به دموکراسی با بمبهای ۱ تني !! چرا ما انسانها حتی حيوانها رو هم راحت نمی گذاريم و اونها رو هم بايد توی جنگهامون و کثافتکاريهای انسانيمون پيش مرگ کنيم !!
ارادتمند باران
|
|
|
|
بارون بهاري 12:57 AM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
۲ هفته است هر کانالی ميگذارم اخبار- گزارش - تصوير و امور مربوط به جنگه ...امروز يک مرد رو ديدم که همه بچه هاش رو که ۹ نفر بودند توی بمب بارون از دست داده بود .. چطور زندگی خواهد کرد ؟ امروز يک خانواده رو ديدم که بچه ۸ سالشون سرطان داره و چقدر چهره پدر بچه تکيده و خسته بود و مادر بچه نمی تونست جلوی اشکهاشو بگيره و منتظر بودند که آمريکاييها بياند و شهرشون رو بگيرند تا بچه شون توی بيمارستان صحرايی سربازان آمريکايي معالجه بشه !!!! اين تنها اميدشون بود برای شفای بچه شون ... مدتها بود که به خاطر نداری علاج بچه رو متوقف کرده بوند ... چقدر انسان وقتی نا اميده برای خودش اميدهای واهی خلق ميکنه
اراتمند باران
|
|
|
|
بارون بهاري 4:14 PM
|
يادداشت(0)
|
|
|
|
|
|
اگه يک روزی چشمه دلت رو خوشکوندی و هر چی سنگ دم دستت جستی ريختیتوش که ديگه مطمئن بشی آب توش نيست بعد يکسال بگذره و هيج رهگذری نتونه حتی يکی از اون سنگها رو تکون بده چيكار ميكنى ؟! اگه بعد از يكسال برگردى پيش اون انسانیكه حد اقل گريه ات مينداخت بلکه يک حس بشری بهت دست بده اما ببينى حتى اون هم ديگه هيچ كارى نمى تونه بكنه .. اونوقت چيكار ميكنى ؟
اراتمند باران |
|
|
|
بارون بهاري 3:00 AM
|
يادداشت(0)
|
|